کد مطلب:313664 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:196

شفای وسواس
صاحب كتاب حیاةالعباس علیه السلام حاج شیخ محمدجعفر شاملی، در ص 60 می نویسد: حاج سید موسی زیارت نیا، صاحبخانه ی ما، در مشهد حكایت كرد:

شیخ محمد نامی از اهل تبت چین، بسیار شایق بود كه موفق به تحصیل علم



[ صفحه 496]



شود. وی ضمنا دچار مرض وسوسه بود و در هنگام وضو بسیار به زحمت می افتاد و از این مشكل به تنگ آمده بود. شیخ محمد به نجف اشرف مشرف گشت و برای روا شدن این حاجت، پای ضریح حضرت امیر علیه السلام به تضرع و زاری پرداخت و از حال طبیعی بیرون رفت. در آن وقت شنید كه گوینده ای گفت: تو موفق به تحصیل علم می شوی، برای رفع وسوسه نیز نزد حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام برو. گفت: چون به حال آمدم، برخاستم به كربلا آمدم و به زیارت قبر امام حسین علیه السلام و سپس به زیارت حضرت ابوالفضل علیه السلام پرداختم. آنگاه به مدرسه آمدم و شب را در حجره ی مدرسه به سر بردم.

چون خوابیدم، در عالم خواب مشاهده كردم آمدم به حجره، دیدم پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم و حضرت امیر علیه السلام نشسته اند. سلام كردم، جواب به من دادند و فرمودند: بنشین. همان طور كه نشسته بودم، حضرت ابوالفضل علیه السلام آمد و به حضرت پیغمبر سلام كرد. فرمودند: بنشین. سپس حضرت امیر نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به تعریف از حضرت عباس پرداختند. فرمودند: می دانم. حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام عرض كردند: یك انعام و هدیه ای به او بدهید.

حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: بهترین هدیه این است كه برخیزد وضو بگیرد و به نماز بایستد و ما، به جماعت، به او اقتدا كنیم. حضرت عباس علیه السلام برخاست وضو گرفت، آبی كم به صورت خود زد و آن را شست. سپس به شستن دست راست و دست چپ پرداخت و در پی آن مسح كشید و در آخر، رو به من كرد و فرمود: ما این طور وضو می گیریم، كه من از خواب بیدار شدم، و پس از آن دیگر وسوسه ای در هنگام وضو نداشتم.